19 اسفند 1399 - 13:23

سبک زندگی منتظر آیین نامه نیست!

ساموئل هانتینگتون در کتاب «چالش‌های هویت در آمریکا» موفقیت نظام سیاسی آمریکا را در هویت‌سازی علی‌رغم حضور افراد متعدد خارجی با رسوم، اعتقادات و فرهنگ‌های متفاوت و بعضاً متضاد با تمامی جهان خاکی و در یک کلمه «آمریکایی کردن» (Americanization) آن‌ها می‌داند.
کد خبر : 8590

پایگاه رهنما:

ساموئل هانتینگتون در کتاب «چالش‌های هویت در آمریکا» موفقیت نظام سیاسی آمریکا را در هویت‌سازی علی‌رغم حضور افراد متعدد خارجی با رسوم، اعتقادات و فرهنگ‌های متفاوت و بعضاً متضاد با تمامی جهان خاکی و در یک کلمه «آمریکایی کردن» (Americanization) آن‌ها می‌داند. به این معنا که ما با دین شما، مذهب شما، رنگ پوست و موی شما کاری نداریم؛ فقط آمریکایی زندگی کنید، حتی اگر مسلمان هستید. هانتینگتون معتقد است که تداوم جامعه آمریکا در پرتو فرآیند آمریکایی‌کردن ممکن می‌شود؛ با این استراتژی که در مدل مرکز-پیرامون یا شمال-جنوب و برای افزایش حداکثری عمق استراتژیک آمریکا باید وارد زندگی پیرامونی‌ها و جنوبی‌ها نیز بشود.
تفکیک سبک زندگی از اعتقادات و دین -به عبارتی سکولاریزه کردن سبک زندگی- مهم‌ترین دستاورد نظام سلطه بوده که مرز‌های آن به جامعه‌ی آمریکایی محدود نمی‌شود. با این منطق بوده که «فرهنگ مهاجم» غرب، خود را تبدیل به «فرهنگ غالب» کرده است. وقتی انسان‌های بسیاری در خارج از مرز‌های آمریکا، آمریکایی زندگی می‌کنند، ایالات متحده می‌تواند به عنوان عمق استراتژیک خود روی آن‌ها حساب کند. موفقیتی که آمریکایی‌ها نتوانستند با قدرت نظامی و سیاسی خود به آن دست یابند، با آمریکایی کردن زندگی بسیاری از مردمان جهان برایشان فراهم آمده است. جوزف نای، نظریه‌پرداز «قدرت نرم» معتقد است که آمریکا در دیپلماسی عمومی خود با دو بازوی رسانه‌ای و آموزشی، رؤیا‌ها و انتخاب‌های جهانیان را می‌سازد؛ بنابراین چه ما به دنبال تمدن‌سازی باشیم و چه نباشیم، حداقل برای حفظ هویت خود باید روش زندگی متناسب با اعتقاداتمان را ارائه دهیم وگرنه آمریکایی‌شدن دیر یا زود سرنوشت ما هم خواهد بود.
نگاه آسیب‌شناسانه به وضعیت فرهنگی و به‌خصوص سبک زندگی کنونی ایرانیان، ما را وامی‌دارد تا مشکلات فرهنگی خود را تنها ناشی از تهاجم فرهنگی نظام سلطه نبینیم. مشکلات جامعه را باید به‌درستی شناسایی کرد و مجرای اصلاح آن را نیز روشن نمود. بسیاری از ما این نکته را در نقد وضع موجود لحاظ نمی‌کنیم و کاستی‌ها و آسیب‌های خود را در حوزه‌ی رفتار‌ها و هنجار‌های فرهنگی، به مسائل سیاسی یا اقتصادی و بین‌المللی «فرافکنی» می‌کنیم.
شاید سبک زندگی آن‌قدر به روبنا و ظواهر زندگی انسان‌ها می‌پردازد که اغلب ما معتقد نیستیم یا حتی فراموش می‌کنیم که دارای لایه‌های عمیق‌تر تئوریک نیز هست. غفلت از مبانی، خود را در استفاده از روش‌هایی نشان می‌دهد که یا سکولاریسم پنهان است یا تقلید. علت هر دو این‌ها هم سطحی‌نگری است. گروه اول بر این خیال است که اسلام را در عصر جدید، نونوار می‌کنند و گروه دوم ناخواسته دین را قربانی سبک زندگی غربی می‌کنند.
رهبر انقلاب اسلامی در سخنان متعدد خود اولاً بستر و ضرورت و جایگاه بحث سبک زندگی را در جمهوری اسلامی مشخص کرده اند. ثانیاً برای نشان دادن نقشه راه این مسئله، به چند ملاحظه مهم اشاره نموده اند. ایشان تفسیری توحیدی از زندگی و سبک زندگی بر مبنای خدامحوری را متفاوت از سبک زندگی انسان‌مدارانه غربی دانستند.
ملاحظه دوم، اما به عرصه عمل برمی‌گردد؛ آن‌جا که اغلب گمان می‌کنند همه‌چیز باید بالا به پایین و دستوری باشد. در حالی که جنس فرهنگ و فرهنگ‌سازی به‌خصوص در جامعه ایرانی که از ظرفیت‌های شبکه‌سازی اجتماعی نظیر مساجد و حسینیه‌ها و ... برخوردار است، باید از پایین به بالا باشد. جای تأسف دارد که در بعضی مواقع که رهبری انقلاب، مطالبه‌ای نرم‌افزاری را بیان می‌کنند، ابتدا آیین‌نامه‌ها و بخشنامه‌ها و نهاد‌ها برای آن تعیین می‌شود و نهایتاً هم اصل موضوع به حاشیه می‌رود.

ارسال نظرات